اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا
دانلود پروژه زندگی نامه ناصر خسرو
پروژه زندگی نامه ناصر خسرو پژوهش کامل در حوزه زبان و ادبیات فارسی می باشد و در 3 فصل تنظیم شده است. شما میتوانید فهرست مطالب پروژه را در ادامه مشاهده نمایید. پروژه بصورت فایل قابل ویرایش ورد(WORD) در 88 صفحه برای رشته های زبان و ادبیات فارسی در پایین همین صفحه قابل دانلود میباشد. شایسته یادآوری است که پروژه از ابتدا تا پایان ویرایش وتنظیم , سکشن بندی (section) ، نوشتن پاورقی (Footnote) و فهرست گذاری اتوماتیک کامل شده وآماده تحویل یا کپی برداری از مطالب مفید آن است. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید ، لینک دانلود نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک فایل مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد. 1-1- مقدمه حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفهی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است. ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانوادهی ثروتمندی چشم به جهان گشود. بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر. (اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین) در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت. ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت. همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد. در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت. ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهی ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد. پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد میکنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است. فهرست مطالبفصل اول، زندگی نامه حکیم ناصر خسرو1-1- مقدمه. 21-2- آثار ناصرخسرو31-3- شخصیت ناصرخسرو41-4- درونمایه شعر ناصرخسرو51-5- رباعیات... 71-6- مسمط... 81-7- آثار خسروی.. 141-8- نتيجه کلام. 17فصل دوم ، عباس عبيرى2-1- مقدمه. 192-2- عباس عبيرى.. 192-3- روزهاى مدرسه. 202-4- سايه روشن تاك... 242-5- شهر زيتون و نماز352-6- از حرم تا حرم. 392-7- در راه قاهره402-8- سرزمين آفتاب... 402-9- باداعى الدعاة412-10- بهشت فاطمى.. 432-11- سفر سبز. 492-12- يك روز با شكوه502-13- اندوه كعبه. 51فصل سوم ، وداع با پرديس3-1- سمت جزيره متروك... 543-2- در حريم دوست... 563-3- صيادان ثريا573-4- تنگناى فلج.. 593-5- شهر دادگران.. 593-6- اختر ژنده پوش.... 613-7- از ارجان تا سپاهان.. 633-8- ديار ارزش ها643-9- وادى سرگردانى.. 663-10- شنبه شادگارى.. 663-11- حرف هاى تازه683-12- نيرنگ اهريمن.. 683-13- گريز از دوزخ.. 703-14- دره آسمانى.. 713-15- سالهاى غربت... 713-15- رنج هاى زندان.. 723-16- زمزمههاى تنهايى.. 733-17- ديار دوزخى.. 733-18- سگان سرزمين اهريمن.. 743-19- غروب دلگير. 74فهرست منابع.. 81
|
برچسب های مهم